نی نینی نی، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

کامیار جون

نفخ نوزادن و درمان ان

نفخ نوزاد تا 4 ماهگی طبیعی هست وقتی نوزاد کوچیکه برای دل درش بهتره بهش صبح و عصر 5 قطره دایمتین بدیم و بعد از یک ماهگی هرباکر و گریپ میکسچر خوبه که تاثیر هرباکر بیشتره. برای جلوگیری از نفخ نوزادان مادران نباید از غذاهای نفاخ استفاده کنند و بهتر است در غذایشان کمی زیره بریزند و عرق نعنا و نبات داغ زیاد مصرف کنند. برای دل درد ناشی از نفخ نوزادان می توانیم کیسه اب گرم مخصوص نوزاد یا یک حوله گرم روی شکم نوزاد بگذاریم تو اروم شدن نوزاد خیلی موثره البته باید دقت کنیم موجب سوختگی و ازار نوزاد نشه.
11 تير 1391

روز اول بعد سزارین چی بخوریم چی نخوریم.چی شیر رو زیاد می کنه

1- تا ده روز اب خیلی کم بخورید.هروقت هم خواستید اب بخورید حتما اب جوشیده شده باشه تا شکم نیارید. 2-تا ده روز اول برنج خیلی خیلی کم مصرف کنید تا شکمتون جلو نیاد. 3- یکی دو روز اول نوشیدنی های خنک باعث کمر دردهای شدید می شن چون خونریزی دارید و باعث لخته شدن خون می شه. 4- طبق احادیث بهتره اولین چیزی که بعد عمل می خوریم خرما باشه چون باعث اروم و صبور شدن نوزاد می شه. 5- توصیه می شود تا 3 روز بعد از عمل از خوردن غذاهای نفاخ مثل میوه خام .ابمیوه خام.ابمیوه های کارخانه ای.حبوبات و ....بپرهیزید. 6- بعد از عمل غذاهایی مثل جوجه کباب.مرغ یا گوشت اب پز و سبزیجات پخته مثل کدو و هویج و سیب زمینی مناسبند. 7- در صورت داشتن یبوست می ...
11 تير 1391

اولین حرکت های نی نی خوشملم

چند وقتی بود که بعضی وقت ها شک می کردم    که  باردارمه  اخه دیگه ویار نداشتمو حالم هم خوب بود و هیچ کس نمی فهمید باردارم تا اینکه سوم اردیبهشت وقتی برای ازمایش قند بارداری رفته بودم برای اولین بار حرکت های نی نیمو احساس کردم.خیلی احساس خوبی بود.انگار یه چیزی داشت تو دلم تکون می خورد و دست و پا می زد. خدا جون خیلی دوسش دارم. ...
6 خرداد 1391

نی نی ما پسره

امروز بعد از کلی انتظار رفتم پیش دکترم تا برام سونو بنویسه ببینم نی نیم چیه حتی وقت سونو هم گرفته بودم.اما دکتر گفت باید بری سلامت جنینو اونجا بهت میگن دخمله یا پسره.برام چند تا ادرس سونو که سلامت جنین دارن رو نوشت منم ناامید شدم  از اینکه امروز بفهمم نی نیم چیه.با اینکه یه حسی شدیدا بهم می گفت پسمله اما فضولیم گل کرده بود تازه همه منتظر بودنو هر روز زنگ می زدن.دیدم دیگه دلم طاقت نمیاره.زنگ زدم به شوشوی عزیزم گفتم بیاد دنبالم بعد شماره های سونوها رو دادم به شوشو گفتم زنگ بزن ببین امروز وقت دارن من دلم می خواد امروز برم.هیچ کدوم وقت نداشتن.مونده بود یه سونو که ما شمارشو نداشتیم شوشو گفت همین الان بریم اونجا .انگار اتیشش از من تند تر بو...
1 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کامیار جون می باشد